من ۲۴سالمه و ۵ساله ازدواج کردم و ی دختر ۳ساله دارم.
ازدواجم سنتی بود و خب قبلش یکی منو خیلی دوست داشت ولی ا بس دوسم داشت دلمو میزد
داشتم بهش وابسته میشدم ک یهو شوهرم اومد خواستگاری با وضع خوب و ...منم ب اقای ایکس گفتم جریان اینه گف خب خیلی خوبه قبول کن گفتم قبول کنم گف اره خب دیگ همچین کیسی نمیاداااا
منم گفتم این حتما قصدش ازدواج نیس گفتم باشه و ج اوکیو دادم
هستین بقیشو بگم...
هستیم
هستیم
خب
لایک کنین وقتی گفتین
بله
اره بگو
بگو زود کار دارم خواهر
اوووه تازه داري تايپ ميكني ؟كاش ازقبل تايپ كرده بودي
بگو
اینم بگم ک بعد بله گفتم و ازمایش دادم گف نامردی گفتم خودت گفتی منم فک کردم منو برا ازدواج نمیخوای
و الانم زندگیم خوبه خداروشکر مشکل خاصی ندارم
ولی بعد ۵سال فهمیدم اون اقا هنوز سراغمو از زن عموم میگیره
زن عموم میگه شبی نشده سراغتو نگیره
از قبل ازدواجم من و زن عموم دوستای صمیمی بودیم و تا ب الان
حتی عکس خانمای ک شبی ب منن و هم براش فرستاده ک چقد شبیه مننو...
