سلام صبح اتون بخیر و شادی ،جونم براتون بگه همین اول صبحی که تو رختخوابم غلت میزدم و سعی میکردم بخوابم ،یهو ی بوی اسپندی پیچید تو خونه ،بوی اسپند منو همیشه یاد دو چیز میندازه محرم و عروسی .یاد محرم ۶ یا ۷ سال پیش افتادم که چقدر نذر و نیاز میکردم به اونی که میخوام برسم،آخه سالها اسیر عشق یکطرفه شدع بودم ،نه میتونستم فراموشش کنم نه میتونستم کسی رو جایگزین کنم،روز به روز افسرده و داغون میشدم ،خلاصه بعد از کلی دعا و نذر هیچ جوابی نگرفتم ،در عوض خدای مهربون پارسال یک نفر رو به طور معجزه آسایی گذاشت سر راهم،جوری که باورش برای خودم و اطرافیان سخته ،امروز از ته دلم خداروشکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اونروزا که با اشک و زاری به زور میخواستم اون آدم رو ،خدا حرفامو می شنید ولی می گفت بنده من صبر کن ،صبر کن تا به وقتش بهتر از اونچه میخوای نصیبت کنم ،بنظرم اومد این تجربه رو با شما به اشتراک بزارم شاید همین الان بین شما کسانی باشند که از خدا خواسته ایی دارن که اجابت نمیشه ،من به عنوان خواهرشون میگم صبر کنید کارای خدا بی حکمت نیست 😘نگید چرا دعام نمیگیره یا فلان کار چرا انجام نشد حتما به صلاحتون نبوده 😘😘
اسی منم شکست عشقی روتجربه کردم داغون شدم فقط ازخدامیخواستم همون باشه ولی نشد اماسال بعدش کسی بطور اتفاقی کسی سرراهم قرارگرفت که هرلحظه توزندگیم خداروشکرمیکنم.قبلی دیگه جزیه خاطره رنگ ورو رفته وبدردنخور، چیزدیگه ای نیست برام