من الان تو هفته 7 هستم .
شوهرم خیلی آدم ساخته ای هست .کلا خانوادگی همینجور هستن متاسفانه .
تو خونه هم اصلا کار نمی کنه . بعضی مواقع غذا می خره .
اما دروغ نگم این مدت بارداری یه کمک هایی می کرد ..1.2 بار لباس شست .1 بار ظرف شست.و ظرف جا به جا می کنه. بعضی مواقع .دوستم داره اما کمک نمیده .
امروز قرار بود مادرم بیاد پیشم .به شوهرم گفتم من نمی تونم لباس بشورم لباسات و جورابات رو جمع کن از رو زمین و بنداز تو لباسشویی .گفت باشه .رفته 1 شلوار و یه جوراب شسته .منم متوجه شدم همه اش نشسته .بعد رفت بیرون و فرار شد بره دنبال مادرم ..دیدم همه لباساش و جورابش پخش زمینه .منم رنگش زدم گفتم نمی خواد بری دنبال مادرم گفت چرا ؟
دلیلش هم گفتم .
حالا قهر کرده و زنگ زده که خونه رو کم کم مرتب کن ناهار بپز .
منم تو این شرایطم نمی تونم کار کنم .یه بار شام پختم ، خونریزی کردم .سرگیجه داشتم.کمر درد داشتم .نماز هامو هم رو صندلی می خونم و اذیت میشم.
نه می تونم خونه خودم بمونم و نه خونه پدرم .
چون مادرم خودش حالش خوب نیست نمی تونه غذا درست کنه .
اگرم برم خونه بابام ، شب باید بیاد دنبالم . بدون من خوابش نمی بره .
موندم چکار کنم