دیروز تولدم بود،میدونستم اتفاقی که میخوام نمیوفته،اما آدم زنده اس به امید،گفتم شاید شد،شاید خدا اینو به عنوان کادوی تولد بهم بده،اما طبق معمول همیشه ناامید شدم،کار خدا فقط ناامید کردنه به نظرم،خیلی غصه دارم،همش حسرت اینو میخورم که الان میتونستم چقدر خوشحال باشم و نیستم،میشد زندگیم چقدر قشنگ باشه و نیس،میتونستم الان با ذوق بخوابم و نشد،حتی آخر شب واسه ی خودم آهنگ گذاشتم و رقصیدم و گفتم بیخیال یه روزیم نوبت تو میشه،اما خب فقط یه ۱ساعت تونستم خودمو گول بزنم،ولی بعدش دوباره یادم افتاد نه نمیشه،هیچوقت نمیشه،آدمای بدبخت تا آخر عمرشون بدبخت میمونن
تولدت مبارک عروسک زیبا 💕💕😍
امید داشته بلاخره یه روزی یه اتفاقی میوفته که زندگیت از این رو به اون رو بشه 😐🦊
چرا همه ی حرفایی که راجبه خدا زدن دروغ بوده؟گفتن مهربونه،گفتن بخشنده اس،گفتن بنده هاشو دوست داره،گفتن وقتی باهاش حرف میزنیم میشنوه،گفتن به دعاهامون گوش میده،دعا کن تا اجابت کنه،گفتن هروقت نیاز داشتی دستتو میگیره،گفتن دلت نمیکنه،گفتن الرحم و الراحمینه،
چرا دروغ بود همش؟خدایی که من دیدم شبیه هیجکدوم از این حرفا نبود،من هروقت اسم خدا میاد فقط یاد کلمه ی ظلم میوفتم،هیچکس اندازه ی اون درحقم ظلم نکرده،هیچوقت دستمو نگرفته،هیچوقت صدامو نشنیده
حقم نبود این همه غصه ایی که نصیبم شد تو این زندگی
تولدت مبارک مردادی
والا منم هفتا دیگه تولدمه ولی خودم واسه خودم تولد میگیرم و هیچوقت از کسی انتظا ندارم واسم تولد بگیره خودم ک فلج نشدم از یه ماه قبلم لباسیو ک میخوام بپوشم انتخاب میکنم این هیجان خودم بقیه رو هم ذوق زده میکنه.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
