بعدباگربعدباگریه زنگیدم بهش بیای چی نیشم زدحالم بدم انگشتم ورم کرده
گفت این فیلم بازیاته من میشناسمت چون خواستم بارفیقام برم این بازی رودراوردی منم قطع کردم
بعدمن حشره روندیدم کجارفت اومد گفت من خسته شدم ازت واززندگی باهات امشب این اتاقواتیش میرنم هم من هم خودت راحت شی کجاس حشره بع پتوروبلندکرددیدحشره پرید بعدگفت پاشوببرمت دکترمنم گفتم نمیام باگریه گفت پاشوتاکتکت نزدم