دیشب قبل خواب دوتاسوره رو خوندم ک هرکسی ک واسه راه حل و چاره کاری بخونه جوابشو توخواب بهش الهام میکنن
تو خواب دیدم دوستم ک اسمش فاطمه هست خونمونه بعد من رفتم قبرستان و اونجا دیدم ی قبر کندن و خیلی خاک بیرون ریختن دوتامردهم اونجا بودن با خودم گفتم اع این قبر همون شهیدیه ک چندسال گمنام بود و الان پیداش کردن و قراره ب خاک بسپارنش
بعد بغض گلومو گرفت و گریه گردم و حاجتمو ب اون شهید گفتم گفتم هرکی هستی حاجت همه رو بده حاجت منم بده و گریه کردم و برگشتم پیش دوستم فاطمه و یکی ویگه از دوستامم اونم اسمش فاطمه هس دیدم هردو خونمونن
رفتم دست و صورتمو شستم
بنظرتون تعبیرش چیه
یعنی باید ب شهید گمنام توسل کنم؟ یادمه گفتم این شهید یکی از بستگان علی ( یکی از اقایون محل ما ک دوتا شهید دادن )هست
الان ب شهید محل توسل کنم یا ی شهید گمنام؟