ادمهای سن بالا اکثرن رو مخ میرن ...باید خودتو کنترل کنی ...پدرشوهر اسمش روشه همسایه یا دوست خانوادگی نیست که بشه کنارش گذاشت فقط باید مدارا کنی .وگرنه کل زندگیت درگیر میشه
از اول ازدواج پدرشوهرم مخل سک نمیداد به ما حتی بچم بدنیا اومد نیومد دیدنش شوهرم تصادف کرد من حامله بودم نگفت این زن حامله چی میخوره حالا الان شوهرم زندگیش افتاده رو قلتک اومده اشتی کرده ول نمیکنه همش زنگ میزنه فلان چیز و بخر پولمنمیده
چند سال قهر بودم بخاطر خدا رفتم خونش اما روانم و ریخته بهم اربعین پارسال نذری داد همشو از شوهرمن گرفت نذر خودشو ادا کرد به شوهر بی مغزم میگم تو مخ بی صاحابش نمیره
خب بچشه کلی براش زحمت کشیده ب نظر من خیلی پا پیچ این قضیه نشو ک شوهرت فکر کنه اختیار هیچی رو نداره ی ...
خب پس چرا وقتی ما نداشتیم من تو حاملگیم سیب زمینی فقط میخوردم تا ضعف نکنم پدرش نبود هیچکاری برام نکرد عروسی همنگرفت دیدن بچمم نیومد تا شش سالگی حتی نیومد بچم و ببینه اون موقع نبود تا دید شوهرم کار خوب پیدا کرده اومد اشتی کرد تازه شنیدم گفته وظیفشه باید خرجمنو بده اما اون روزا یی که نداشتم بابام خرجمو کشید که ما به گدایی نیفتیم به هرکسی که نمیشه گفت خب پدر