بچه ها امروز شوهرم نرفته سرکار چون شغلش ازاده یه امروزو استراحت داد به خودش دیشب خوابید خونمون باز صب زود رفت بیرون بعد چایی صبحانه
باز ظهرم اومد نهار خوردو رفت گفتم کجا میری گفت خونمون
انگار نه انگار من زنشم بعد ...
بعد حالا با تاکسی میرفتیم تاکسی از کنار ماشینش رد شد پیام دادم بهش کجایی گفت جاخونه دم در
خیلی دلم شکست تنهایی تو خیابون بود و دور میزد و بعد با چشمای خودم خودشو دیدم و ماشینشونو پلاک ماشینشون....
😔😔
چکار کنم بنظرتون شما بودید ناراحت نمیشدید؟