2737
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دانشجو مامایی هستم  حالا بپرس شاید بلد بودم 😂❤️

میشه منم یه سوال بپرسم البته با اجازه اسی

یه داستان ترسناک ازیه گوشه از زندگیم پنج شنبه شب ساعت دوازده شب هرکاری می کردم خوابم نمی برد تازه کرونام خوب شده بود ومن درست دوهفته بود نه مامانم دیده بودم نه بابام فقط خواهرم ازدم در میومد سراغم می گرفت میرفت حالا که خوب شدم قرار شد با بابام ومامانمو ابجیم بریم جنگل  اونشب خیلی اضطراب بی دلیل داشتم بزور خوابیدم ساعت دو شب  شد گوشیم زنگ خورد زن عموم که میشن همسایه دیوار به دیوار مامانم اینا گفت بیا که بابات فکر کنم قندش بالا رفته منم توی دودیقه اماده شدم و رفتم  پیاده تا خونه مامانم فقط سه دقیقه راهه ولی بابام برده بودن بیمارستان شوهرمم اونشب خونه نبود بزور با زن عموم ابجیم ماشین پیدا کردیم رفتیم بیمارستان تارسیدم دیدم عموم وداییم زیر بغل دادشم گرفته مامانم پایین پله ها داره گریه میکنه مثل یه کابوس خیلی وحشتناک که هر چی جیغ می کشیی نمی تونی ازش بیدارشی اون اتفاق کابوس نبود بلکه بدترین واقعیت زندگیم بود لطفا برای شادی روح پدر قشنگم یه صلوات میفرستین 
2731
2740
بیهوشی 😐❤️

جاریمو بیهوش نکردن 😐باکلی اصرار قبول نکردن چون رو بچه اثرات منفی میزاره بی حسی زدن فقط اونم نمیدونم درد داشت یان

قهرمان زندگی خودت باش    حدیث چشم مگو      باجماعت کوران
بپرس عزیزم‌

من موعدم شش تیر بود هفت تیر یه بیبی چک زدم ک بعد نیم ساعت هاله انداخته بود ولی اگه من باردار باشم چرا هیچ علائمی ندارم نه سینه دردی نه هیچ علامت دیگ ای حتی علایمی از پریودم نیست بنظرتون من تنبلی تخمدان دارم وترشحات نارنجی و قهوهای هم دارم ماه پیشم با قرص اسپت اچ دی فقط سه روز عادت شددم انم در حد سه تا نوار 

یه داستان ترسناک ازیه گوشه از زندگیم پنج شنبه شب ساعت دوازده شب هرکاری می کردم خوابم نمی برد تازه کرونام خوب شده بود ومن درست دوهفته بود نه مامانم دیده بودم نه بابام فقط خواهرم ازدم در میومد سراغم می گرفت میرفت حالا که خوب شدم قرار شد با بابام ومامانمو ابجیم بریم جنگل  اونشب خیلی اضطراب بی دلیل داشتم بزور خوابیدم ساعت دو شب  شد گوشیم زنگ خورد زن عموم که میشن همسایه دیوار به دیوار مامانم اینا گفت بیا که بابات فکر کنم قندش بالا رفته منم توی دودیقه اماده شدم و رفتم  پیاده تا خونه مامانم فقط سه دقیقه راهه ولی بابام برده بودن بیمارستان شوهرمم اونشب خونه نبود بزور با زن عموم ابجیم ماشین پیدا کردیم رفتیم بیمارستان تارسیدم دیدم عموم وداییم زیر بغل دادشم گرفته مامانم پایین پله ها داره گریه میکنه مثل یه کابوس خیلی وحشتناک که هر چی جیغ می کشیی نمی تونی ازش بیدارشی اون اتفاق کابوس نبود بلکه بدترین واقعیت زندگیم بود لطفا برای شادی روح پدر قشنگم یه صلوات میفرستین 
جاریمو بیهوش نکردن 😐باکلی اصرار قبول نکردن چون رو بچه اثرات منفی میزاره بی حسی زدن فقط اونم نمیدونم ...

نه فقط همون آمپول که میزنن داخل نخاع یه کوچولو درد داره 

اصلا نباید تموم بخوری وگرنه خراب میشه دوباره باید بزنن😑

من موعدم شش تیر بود هفت تیر یه بیبی چک زدم ک بعد نیم ساعت هاله انداخته بود ولی اگه من باردار باشم چر ...

هاله بعد از نیم ساعت کاذبه 

یه ازمایش بتا بده 

علائم تنبلی تخمدان بی نظمی قائدگی ،موهای زائد یا ریختن بیش از حد موها ،چاقی 

اگه این علائمو داری برو یه سونو احتمالا pco هستی 

هاله بعد از نیم ساعت کاذبه  یه ازمایش بتا بده  علائم تنبلی تخمدان بی نظمی قائدگی ، موهای ...

ایشلا فردا وقت دکتر دارم میرم  موی زائد ندارم وزن 73 کیلو با قد 165بی نظمی قاعدگی هم از اسفند که وقت آمپول جلوگیری سه ماهه تموم شده دارم و ممنونم وقت گذاشتی جواب دادی

یه داستان ترسناک ازیه گوشه از زندگیم پنج شنبه شب ساعت دوازده شب هرکاری می کردم خوابم نمی برد تازه کرونام خوب شده بود ومن درست دوهفته بود نه مامانم دیده بودم نه بابام فقط خواهرم ازدم در میومد سراغم می گرفت میرفت حالا که خوب شدم قرار شد با بابام ومامانمو ابجیم بریم جنگل  اونشب خیلی اضطراب بی دلیل داشتم بزور خوابیدم ساعت دو شب  شد گوشیم زنگ خورد زن عموم که میشن همسایه دیوار به دیوار مامانم اینا گفت بیا که بابات فکر کنم قندش بالا رفته منم توی دودیقه اماده شدم و رفتم  پیاده تا خونه مامانم فقط سه دقیقه راهه ولی بابام برده بودن بیمارستان شوهرمم اونشب خونه نبود بزور با زن عموم ابجیم ماشین پیدا کردیم رفتیم بیمارستان تارسیدم دیدم عموم وداییم زیر بغل دادشم گرفته مامانم پایین پله ها داره گریه میکنه مثل یه کابوس خیلی وحشتناک که هر چی جیغ می کشیی نمی تونی ازش بیدارشی اون اتفاق کابوس نبود بلکه بدترین واقعیت زندگیم بود لطفا برای شادی روح پدر قشنگم یه صلوات میفرستین 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

دورهمی

markooo | 23 ساعت پیش