چه شب بدی است امشب، که ستاره سو ندارد
گل کاغذی است شب بو، که بهار و بو ندارد
ره زندگی نشان ده، به کسی که مرده در من
که حیات بی تو راهی، به حریم او ندارد
ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد.
"حسین منزوى"
شعر قشنگی اگه بلدید خوشحال میشم بزارید
عالی
به به معلوم شعروبهش علاقه دارید
دل بـه هـجـران تـو عمریست شکیباست ولی
بــار پــیــری شــکــنــد پـشـت شـکـیـبـائـی را
در خــزان هــجــر گــل ای بــلــبــل طــبــع حـزیـن
خـــامـــشـــی شـــرط وفــاداری بــود غــوغــا چــرا
دیـرجـوشـی تو در بوته هجرانم سوخت
سـاخـتـم ایـن هـمـه تـا وارهم از خامیها
از دی که گذشت ازاو دگر یادمکن، فرداکه نیامدست فریاد مکن، برنآمده وگذشته بنیاد مکن، حالی خوش باش وعمربربادمکن
من و دریا، غزلی ناب سرودیم از تو
غزلی مثل تو نایاب سرودیم از تو
بس که زیبا شده، آنان که ندانند تو را
در خیالند که در خواب سرودیم از تو
آسمان بود که از دست زمین می افتاد
بس که ما در تب و تاب سرودیم از تو
این دوبیت راخیلی دوست دارم شاید حسب حال خیلی هاباشه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
