خواب دیدم توی خونه سرسبز و با صفا هستم دارم از درب بیرون و یعنی توی حیاط که خیلی درختای سبز و قشنگ بود رو نگاه میکردم و دیدم اون بالا روبه روم یه دونه بچه پلنگ سیاه و زیبا داره اون طرف و نگاه میکنه بعد برگشت منو نگاه کرد و هیچ کاریم با من نداشت من که صورتشو دیدم تو ذهنم گفتم چه خوشگله و رفتم به
اون طرف حیاط که بچه پلنگ داشت نگاه میکرد و به حرفای بقیه یواشکی گوش میدادم