2737
2734

اول از شرایطم بگم اینکه یک خانم هستم.تو خونه پدرم دارم زندگی میکنم یک سال دیگه نهایت یک سالو نیم دیگه میتونم از اینجا برم.به هیچ وجه شرایطش ندارم الان برم این ابتداش حالا بریم سر مشکل اصلیم

خانوادم با  یکی از برادرم نمیتونن سازش کنن به ضرب هرچی فکر کنید میخوان یعنی برادرم با من زندگی کنه چه بهانه هایی به ذهنتون میرسه منو کمک کنید لطفا خواهشمندم هر چی ننویسید که تو پر بازدید بره یه وقت گوگل بره لطفا تمنا دارم.ولی اگه میتونید فکری به ذهنتون میرسه بهم بگید حرفای عجیبی میزنن مثلا میگن برادرتو یک طور میکنیم مزاحم زندگیت نباشه ولی داداشم اصلا اخلاق خوبی نداره میدونم نمیشه هیچ طوره.داداشم قول میده ولی اصلا به قولاش عمل نمیکنه خانواده ام فقط میخوان از شرش خلاص بشن اگه فکری بهانه ای به ذهنتون میرسه بگید

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2742
عزیزم بهانه نیاز نیس بگو دوس ندارم کسی باهام زندگی کنه درسته نه گفتن سخته ولی حداقل تلاشتو کردی

عزیزم این اخلاقمه تا زمانی که حرف حساب از دهنم نیاد سکوت میکنم الانم سکوت کردم حرف بزنن.دوتاشون حرف زدن و من گوش دادم اول کفتن سوییت بزنیم فقط حمام مشترک حق نداره دیکه دعوا کنه با همسایه و شوهرم حق هیچ گونه مزاحمت نداره خرجشو چند برابر بدن و خیلی چیزا ولی من میدونم دنیا دست کیه سعی کردم از روش دیگه مثلا فعلا دعوا میکنه برید مسافرت تا کمی ارامش بیاد براتون و با کمال نمیدونم چی بگم گفتن با شوهرت حرف میزنیم شوهرم هم عصبانی گفت تو نباید بزاری کار با صحبت به من بکشه اصلا اومده بودن با شوهرم حرف بزنن شوهرم نبودش.شوهرم هم عصبانی .شوهرم میگفت من یکروزم نمیتونم داداشتو تحمل کنم.به هیچ وجه من الوجوه خودمم نمیخوام.ولی خب نمیخوام بگم با شوهرم نمیسازه مثلا بگه قول داده بسازه!!!چون داداشم صد تا چاقو بسازه یکی دسته نداره ضمنا تو این اوضاع سختی کی حوصلخ درد سر داره اونم داداشی که عقل هیچچچچچچچچ نداره .توروخدا به اطرافت بگو کسی عقلش میرسه برام بنویسه ثواب داره خدا خیر بده به کسی عقلش برسه راه حل بده شما هم مشورت بخواه از اطرافیانت ثواب داره به خدا

عزیزم این اخلاقمه تا زمانی که حرف حساب از دهنم نیاد سکوت میکنم الانم سکوت کردم حرف بزنن.دوتاشون حرف ...

عزیزم من فکر کردم تنهایی الان که میگی باهمسرتی بگو نمیتونم زندگی مشترکمو بخاطر برادرم خراب کنم،درضمن شمامتاهلی چه نیازیه یکی دیگه بخواد کنارتون زندگی کنه

عزیزم من فکر کردم تنهایی الان که میگی باهمسرتی بگو نمیتونم زندگی مشترکمو بخاطر برادرم خراب کنم،درضمن ...

نوشتم بالا اتفاقااااا الان همسرم عصبی هست میگه پدر مادرت معلومه با خودشون چند چندن.میگن مثل بچه خودتون بزرگش کنید ما هزینه اش میدیم.حتی نزاشتن حرف بزنم هرچی فکر کنید بهانه گذاشتن نمیدونم خونه رو توش یک اتاق مجزا کنن ولی من بالا سرش باشم حالا برادرم این اخریه دهنش چرت بی ادب بی تربیت اصلا حرمت بزرگتر سرش نمیشه پدر و مادرم کتک میزنه شوهرم اعصابش الان داغون میگه به چند روز نمیکشه یقه به یقه میشیم بیچاره خدا افتاده تو مضیغه

2740
دیر شبا میاد حتی نمیگه کجا میره زنگ میزنی جوابت نمیده جوابت بده فقط فحش میده .اخه وقتی پدر مادرش حری ...

شما الان با خانواده خودت زندگی میکنی؟؟

عزیزم به نظرم اصلا زیر بار نرو مسئولیتش خیلی زیاده

میتونی بگی من ضعف دارم بیحالم ...یا بگی همسرم راضی نیست..اینطور که فهمیدم خانواده ات هیچگونه توجیح نمیشن ولی

شرط و شروط سخت بزار براش و بگو با اولین بازی که زیرش بزنه منم زیر قرارمون میزنم 

من برات دعا میکنم‌مشکلت حل شه

شما الان با خانواده خودت زندگی میکنی؟؟ عزیزم به نظرم اصلا زیر بار نرو مسئولیتش خیلی زیاده میتونی ب ...

باور کن اینطور نیستن با وقاحت اومدن میگفتن شوهرت نیست!!!ما میخواستیم با شوهرت حرف بزنیم تو مهم نیستی اومدیم اوکی از شوهرم بگیریم.فعلا که به شوهرم نگفتن به خدا اینقدر از ته دلم دعا کردم اینبار به خیر بگذره.فقط یک‌سال اتفاقی نیوفته میرم برنامه ریزی کردم از نوع سختش هیچ تفریحی هیچ پوشاکی هیچی تا یک سال دیگه بتونم مستقل بشم.خانواده من برای هرچی بهانه دارن و خودشون زیر بار هیچ مسئولیتی نمیرن.وقتی من عمل میکنم حتی عملی که فیکس دو ساعت و نیم زیر دست جراح بودم چه سزارین چه هر چی.میگفتم یکی بیاد بیمارستان پیشم میگفتن رسم شوهرت برای ما نیار.به ما ربطی نداره.شوهرم میگفت به حرفات همه رسیدم مثلا سمت شوهرم میگفتمش شخصیتت نگه دار سمت تو اصلاح پذیرن مثل سمت من نیستن.الان میگه اون وقتا میگفتی خیلی زورم میومد میگفتم نگاه چی میگه .الانم خود شوهرم هر دفعه میگه خودم کردم لعنت به خودم.پولامون کل خرج طرف خودش میکرد اگه اینکارا نمیکرد الان راحت مستقل میشدیم ولی شاید باورت نشه پارسال با ماهی دو ملیون تومن زندگیمونو میچرخوندم الانم همون شیوه فقط یکسال اذیت نکنن این جهنم تمومه.وقتی میبینمشون خیلی اذیت میشم

شما الان با خانواده خودت زندگی میکنی؟؟ عزیزم به نظرم اصلا زیر بار نرو مسئولیتش خیلی زیاده میتونی ب ...

نه تو یکی از خونه هاشون ازشون رهن کردیم ولی چرا دروغ رو پول رهن نزاشتیم چون تا بود شوهرم عقل نداشت سمت خودش خرج میکرد بعدشم من بیمار شدم همش شیمی درمانی پرتو درمانی.دکتر میگفت گیلاس بخورم انار و خیلی چیزا ولی نمیخوردما اونقدرا ولی خب پول دستمون نمیموند دیگه وام گرفتیم کلی سختی گذشت پس اندازمون رفت وقتی هم خوب شدم شوهرم اهل جمع کردن نبود اینقدر بیماریم ضعیفم کرده بود تو برنامه ریزی نه میتونستم نه حوصله داشتم تارهای صوتی از دست رفته بود بعدشم اومد بعد چند ماه اونم تا حرف میزدم خارش شدید پیدا میکرد گلوم.چون شوهرم باید ساعت ها حرف بزنی رو مخش بری این بود رهن ها چند برابر شدن این بی مغز تو فکر نبود منم حقیقتا نه توان جسمی نه اعصابی برام مونده بود بیمار شدم جلسه دوم شیمی درمانی تازه تولد یکسالگی بچه ام بود.الانم تو یک مکافات گیر کردم اومدم این سمت نشستم چونکه سمت شوهرم زندگیمو داشتن به طلاق میکشوندن.همش حرف میزدن به دروغ پشتم اینقدر میگفتن از فکر کن دایی جاریم تو زندگیمون اذیتم میکرد دختر خاله و دختر عموش تا اینطرف بگی دایی هاش مادرش و خواهر شوهرم و پنج تا جاریم .عقده گشایی میکردن چون مادر شوهرم بلا سرشون اورده بود اینا هم تلافی سر من اخری بودم میکردن.هر توهین علنی به مغزت خطور کنه بهم میکردن و تازه فحشم میدادن ناجور میگفتن جوابمون بدی به پدرت میگیم.شاید باور کردنی نباشه برات

نه تو یکی از خونه هاشون ازشون رهن کردیم ولی چرا دروغ رو پول رهن نزاشتیم چون تا بود شوهرم عقل نداشت س ...

حق داری خیلی به گذشته فکر نکن سعی کن آینده رو بسازی چون برای گذشته کاری ازت برنمیاد 

امیدوارم زودتر مشکلت حل بشه عزیزم ولی فکر میکنم فقط شوهرت باید بهشون بگه نه 

حق داری خیلی به گذشته فکر نکن سعی کن آینده رو بسازی چون برای گذشته کاری ازت برنمیاد  امیدوارم ...

میشه تو خونشون زندگی میکنیم بگیم نه یک جورایی زشته ولی فعلا تا یک سال دیگه تمامه فعلا تمام تلاشمون میکنیم

شما الان متاهلین یا مجرد برادرتون چند سالشه شما جایی نوشتین خونه پدذم هستم جای هم نوشتین شوهر دارین

خوب اگر شوهر دارین خوب با همسرتون صحبت کنید برین جای دیگه

متوجه نشدم اطلاعاتی که دادین نا مفهوم بود

شما الان متاهلین یا مجرد برادرتون چند سالشه شما جایی نوشتین خونه پدذم هستم جای هم نوشتین شوهر دارین ...

متاهلم ولی یکی از خونه پدزمو با قیمت عالی زهن کزدم و شوهزمو از منجلاب خانواده اش کشیدم بیزون ‌.و هر چی پس انداز داشتیم شوهزم به فناش داد و نابودش کرد مجبوریم بمونیم چون جا به جایی و الان خونه تو رکود هست فقط رهن و اجاره هر سال بالای صد درصد رشد داره و بعد از خارج شدن رکود خوته به قیمت بالا خواهد رفت مجبورم الان وایسم و با پولش خیلی کار ها کنم با برنامه ای ریختم خدا بخواد در سال اینده خونه ای میخریم.و الان برادرم ده ها ملیون خرج دوست دخترش میکنه اینا هیچ به شدت ایجاد درکیری کرده و به تازگی نزاع دسته جمعی بوده و خیلی اتفاقا اینا هم میخوان یک جورایی به صورت احمقانه از زیر بار فرزندشون بیان بیرون و اگه کوچیکترین اتفاق افتاد بگن مقصر بنده بودم بازم توضیح بدم ؟؟؟؟امیدوارم ابهامات برطرف شده باشه.ضمنا پارسال در یک کار اقتصادی ظرف مدت سه ماه پولشون رو نیم برابر کردم یکجورایی جبران کردم بیشترم کردم بالای بیست ملیون از رهن خونه رو پدرم کشید بالا و گفت کمتر دادید ولی بزام مهم نبود مهم اون شوهز احمقم بود ادم بشه الان افسرده رو به روم نشسته و داره آه میکشه و حسرت فرار از اینجا داره فعلا نمیشه چون حقوقی نداره نهایت خودشو بکشه نهایت در ماه دوازده ملیون بشه حقوقش

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687