زندگیمو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی، فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم می زد، انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا تونستم کاری کنم بشه ملکه ی ذهن و روح و قلبم.اون شعارش دوری از گناه بود ولی عملش، یک گناهکار حرفه ای بود، یه ادم از جنس تاریکی ولی با ظاهری شیشه ای ، شکست، بالاخره تونست ظاهر شیشه ای و شکننده ش رو هزار تیکه کنه و اونوقت بود که ظاهر زشت و پلید گناهانش نمایان شد و من دیدم ، به چشم دیدم، بزرگترین گناهان اون افراد گناهکار رو دیدم و نفرت رو تو وجودم پرورش دادم، نفرت همون چیزی که بر قلب سنگی من حکومت می کرد، من… آرشام… اسمم گناهکار ، رسمم تباهکار ...
رمان قشنگیه و البته رمان آبرویم را پس بده..بینظیرن...رمان اگه گفتی من کیم قشنگه
هفتادیم...تا وقتی مخاطبم نیستی ریپ نزن دوست عزیز/ خواستند ما را دفن کنند، دریغ از این که ما بذر بودیم/خودت باش...کسی هم خوشش نیامد؛ نیامد...اینجا کارخانه مجسمه سازی نیست/ به خودت کمی اهمیت بده! وگرنه لابهلای زندگی از بین میروی و هیچکس هم نمیفهمد...
رمان قشنگیه و البته رمان آبرویم را پس بده..بینظیرن...رمان اگه گفتی من کیم قشنگه
نخوندم اینا رو من رمان های مورد علاقم حصار تنهایی و همین گناهکار و بگذار امین دعایت باشم و ازدواج اجباری این چهار تا خیلی دوست داشتن اگ این دو تا بنظرت شبیه اینان بخونم😅؟
نخوندم اینا رو من رمان های مورد علاقم حصار تنهایی و همین گناهکار و بگذار امین دعایت باشم و ازدواج اج ...
آره رمانای قشنگی هستن..بخونشون..ولی اگه گفتی من کیم یه خورده هیجانی تره
هفتادیم...تا وقتی مخاطبم نیستی ریپ نزن دوست عزیز/ خواستند ما را دفن کنند، دریغ از این که ما بذر بودیم/خودت باش...کسی هم خوشش نیامد؛ نیامد...اینجا کارخانه مجسمه سازی نیست/ به خودت کمی اهمیت بده! وگرنه لابهلای زندگی از بین میروی و هیچکس هم نمیفهمد...
هفتادیم...تا وقتی مخاطبم نیستی ریپ نزن دوست عزیز/ خواستند ما را دفن کنند، دریغ از این که ما بذر بودیم/خودت باش...کسی هم خوشش نیامد؛ نیامد...اینجا کارخانه مجسمه سازی نیست/ به خودت کمی اهمیت بده! وگرنه لابهلای زندگی از بین میروی و هیچکس هم نمیفهمد...