سلام دوستان واقعا دیگه بریدم شوهر من آدمیه که نه از کسی خوشش میاد و نه دوست داره جایی بره البته بیشتر شامل خانواده ی خودم میشه .....خواهرمو شوهرشو که روی زمین نمیتونه ببینه اگه اونا خونه ی مامانم باشن اصلا پاشو نمیزاره یا اگه توی یه مهمونی باشن اصلا محلشون نمیکنه .....داداشای خودش به جونش وصلن انقدر دوسشون داره که نگوووووو ......یه مدت بنایی داشتیم با اینکه من باردارم اما برادر شوهرام و پدرشوهرم یک بار ما رو حتی یه وعده دعوت نکردن خونه هاشون اما توی همون زمان ما تقریبا ۴۰ روز خونه ی مامانم بودیم بعدش هم مامانم کلا اومد خونمونو تمیز کاری کرد اما به محض اینکه خرش از پل گذشت اصلا مامانمو محل نمیکنه حتی بهش میگم بریم خونه مامانم میگه نه ......بعد حرصم از این میگیره که همش برادر هاش و پدرش رو تعارف میکنه که بیاید خونمون ......من خانوادشو خیییلی دوس دارم اما از اینکه فرق میزاره و اونا رو که اصلا برای ما ارزش قائل نیستن از خانواده ی من بیشتر تحویل میگیره حرصم میگیره .....الانم از دیروز باهاش سر سنگینم چون واقعا کلافم کرده🥲🥲🥲تو رو خدا بگین چیکار کنم
بعد تازه همش میگه مجردی میخوام برم مسافرت .....میگه برو از زن داداشام یاد بگیر داداشام مجردی میرن اصلا غر نمیزنن در صورتیکه یه دونه از جاریهام انقدر به شوهرش گیر میده که خدا میدونه اما نمیدونم چرا اصلا اونارو نمیبینه .....ینی من بخوام تا خونه ی عمم یا خواهرم یه ساعت برم همش گیر میده که نرو اما توقع داره خودش همه جا بره و من چیزی نگم ......میگه اصلا زن نباید به شوهرش بگه کجا بودی