سلام،من خیلی میترسم هم از تنهایی ،از فضای بسته از تاریکی از اینکه برای عزیزانم اتفاق بدی نیفته،هش زنگ میزنم به همه که نکنه براشون اتفاق بدی بیفته،تو خونه تنهام فکر میکنم یکی پشت سرم راه میره،همیشه فکر میکنم قراره تو آسانسور گیر کنم یا اینکه تو حمام گیر کنم یا اینکه عزیزانم تو یه جای بسته حبس بشن یا تصادف کنن و چیزای بد دیگه....همش دارم میترسم ،خواب بد میبینم .....واقعا نمیدونم چرا اینجور شدم 😢
به روانپزشک مراجعه کن با دارو درمانی خیلی زود خوب میشی
بارالها... از کوی تو بیرون نشود پای خیالم، نکند فرق به حالم... چه برانی، چه بخوانی... چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی... نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی... نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی، در اگر باز نگردد... نروم باز به جایی... پشت دیوار نشینم چو گدایی بر سر راهی، کس به غیر از تو نخواهم... چه بخواهی چه نخواهی... باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی...