صب شوهرم میخواست بره بیرون منم گیر دادم نرو یا دیر برو همینطور شوخی داشتم میکردم باهاش دخترمم بود میخواست بلندشه منم به دخترم داشتم میگفتم به بابایی بگو نرو بمون اینا تو همین حین دست دخترم خورد به بینی شوهرم حدودا۲ ۳ ماهه عمل کرده بعد دادو بیداد کرد گفت بزار برم هوول اسکلل دردم گرفت وقتی اینو گفت حس کردم انگار کل بدنم ریخت قلبم ریخت متنفرم از خودم که چرا همچین بی لیاقتیو دوست دارم
🥲🥲🥲🥲
ببخشیدا ولی چقدر بی لیاقت
خب دردش اومده
عصبی شده
به دل نگیر😕
😒 میزاشتی بره گمشه
جدیدا عملای بینی داره دردسر ساز میشه!
متاسفم براش😑
دردش گرفته عصبی شده شاید
اگ ادم درستی باشه اون لحظه از درد عصبی شده از سرکار بیاد جبران میکنه
اگ ن ک کلا شخصیتش همینه
ب دل نگیر
ولی دفعه بعدی اسرار ب موندش نکن
عزیزم دردش گرفته یه چیزی گفته.. اینقدر زندگی رو جدی نگیرید..
خب تو که شوهرتو دوست داری چرا میای اینجا همچین میگی،؟؟؟ خب الان یسری زن و دختر غریبه میان به شوهرت توهین میکنن؟ راضی میشی؟؟؟؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
