خیلی نگرانم،نمیدونم چم شد ازی لحاظ نگران حالمم که اگه دوباره بهم دست بده ازیطرف حس میکنم آبروم رفت 😭😭😭 انشالله هیچکس این حالی نشه،امروز از سرگیجه افتادم بیهوش شدم شوهرم حس میکردم گریه میکنه وروم آب گرفته بود اما واکنش نشون نمیدادم زنگ زده بود پدرشوهرم بادوستش اومدن سه تایی منو اوردن بیرون باتاب وشلوارک😔، بعد همسایه ها که فامیلن اومدن لباس تنم کردن باپتو ازپله ها اوردن پایین بردن بیمارستان،سی تی ونوارقلب گرفتن خوب بوده اماگفتن حمله عصبی،ینی چم شده😭😭😭😭
ای خدا-😭😭😭😭😭
برگشتم پسرم پامو میبوسید میگفت مامان خیلی نگرانت شدم ازترسم گریه نکردم بعد شلوارتنش نبوده تو شلوغی هی گفته شلوارمو بپوشید خجالت کشیده وترسیده همه بریم جابمونه تنهاخونه،دارم براش گریه میکنم طفلی پسرم۴سالشه😭
خوب مشکلت چیه عزیز
من شونصد بار از حال رفتم دوبار توباشگاه چندبار خونه یه بار اتوبوس یه بار مترو یه بار مدرسه
از همه بدترش تو مترو بود
ببین یه حالتی میشم چشمام کلا تار میبینه و صداها میپیچه بهم گاهی اون وسط اسممو صدا میزنند میفهمم گاهی تو گوشم صدای سوت میپیچه یا صدای تراکتور
بعد چند لحظه کم کم خوب میشم
ولی تو مترو خیلی مظلومانه بود دلم به حال خودم میسوزه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
