سلام بچه ها من ۳۴ سالمه و تنها فرزندم
یه خواهر داشتم که چند سال پیش فوت شد
پدرم مرد ارومی هستش ولی از زمانی که یادمه اهل کار کردن نیست براش کار و تفریح زن و بچه و نون ابشون مهم نیست کار باشه کار میکنه نباشه براش مهم نیست تا جایی که وقتی من دوازده سالم بود خودشو بازخرید کرد
مادرم لیسانس حسابداری داره ولی در حال حاضر مریضه بیماری قلبی داره ،دیابت داره و چندین بار عمل قلب انجام داده
چند سال پیش که مادرم اینا خونه نداشتن من با هزار بدبختی و فروش ماشینم و وام و ... یه جای معمولی رو به پایین یه واحد ۷۵متری ولی تمیز براشون خریدم و سند و بنام مادرم زدم البته قولنامه ای هستش
حقوق پدرمم هم ۱۸۰۰ هست جون باز خرید شده
خب بابا الان ۶۳ سالشه خونه نشین شده
مامانم مدام بهش توهین میکنه و تحقیرش میکنه
هربار خواستم براش کار پیدا کنم نزاشت گفت بابات کنارمه مراقب منه گفتم خب توهین میکنی گفت دخالت نکن
بعد از عید کلی باهاشون صحبت کردم قرار شد یه ماشین بخریم روزی چند ساعت بابا باهاش کار کنه ،وام بگیرم و ماشین بخریم ضامنم هم پدر و مادرم بشن
مامان امشب گفت من ضامنت نمیشم همینجور الکی
یهو زنگ زدن دعوا شده بابات منو کتک زده دندونش افتاده بود تو دهنش
از طرفی مامانم یه اخلاق داره همرو بد میدونه میگه مثلا دوستت عوضیه ،فلانی ادم بیشعوریه خلاصه رو همه ایراد میزاره جوری که ما با حتی یه نفرم رفت و امد نداریم
امشبم به بابا گفته بیکارو علافی خیال دارید ضامن بشم ماشین بزارم زیر پای تو بری هرزه بازی
درصورتی که بابا مرد محترمیه خب اونم عصبانی شده یه سیلی زدش بحثشون بالا گرفته نگم مادرم چقدر قرص خورده بود
الان حدود یکسالم هست داروهاش و انقدر میخوره که دقیقا هفت صبح میخوابه حدودای ۹شب بیدار میشه
تازه ۹شب گیر نیده به زمین و زمان
باز همین یعنی حتی توان یه صبح بیدار بودنم نداره
امشب زنگ زده ۱۱۰ از بابام شکایت کرد خدایی نظراتون و بگید بهم میخونم
کاری کرده صبح نمیتونم برم سر کار ،نمیدونم واقعا از زندگی خستم .موندم با کسی هم اشنا بشم چطور میشه ،اصلا ممکنه منو کسی هم بخواد ؟