سلام اینم از خاطره عمل بینی من
16 دی ساعت 10 صبح نوبت عمل داشتم شبش تا صبح خوابم نبرد و خیلی استرس داشتم یجورایی داشتم پشیمون میشدم دم صبح ساعت 7 نیم خوابم برد یک ساعت بعدش بیدار شدم توکل کردم به خدا اماده شدم و رفتیم کلینک اول رفتیم پذیرش تشکیل پرونده دادیم بعد فرستادن پیش دکتر عمومی شرح حال شدم و بعدم بخش بستری
از استرسم نگم براتون
عملمم چهارساعت افتاد عقب یعنی ساعت 2
نیم ساعت قبل عمل صدام زدن یه قرص دادن بهم که استرسمو کم کرد و خیلی گیج و منگ شدم همش حس میکردم داره خوابم میبره ساعت 2 منو بردن اتاق عمل اولش کلی عکس گرفتن بعدم دکتر اومد بالا سرم خیلی گیج بودم نمیتونستم درست حرف بزنم فقط گفتم دکتر سوراخاش گرد باشه نوکش گرد باشه قوسش ملایم باشه جوری نباشع انگار خط کش گذاشتن سرسره ای ام نباشه یه نیمه فانتزی خوشگل مثله همینایی که توی پیجتونه برام دربیارید اینو گفتم دکتر رفت ماسک رو گذاشتن یک دو سه بیهوش شدم...سه ساعت بعد توی ریکاوری بهوش اومدم خیلی سردم بود و لرز کردم بهم فن گرما دادن زیر پتو اما من سرما خوردم😢دوباره خوابم برد بعد دیدم یکی محکم داره میزنه به شونه هام و میخواد بهوشم بیاره دگ بهوش اومدم و منو بردن بخش اونجا شوهرمو دیدم که خندید و گفت مبارکت باشه دو ساعت توی بخش نگهم داشتن بعد ک کلی ابمیوه و اب خوردم و رفتم wcمرخصم کردن شب اول خیلی راه گلوم خشک میشد و حالت خفگی داشتم اما الان خداروشکر بهترم دوشنبه فیتیله و گچ رو درمیارن
عمل بینی هیییییییییییییییچ دردی نداره اصلاااا اصلا
فقط یکم مراقبت میخواد و دردسر داره