خانما ماجرا از این قرارها دیروز بیرون رفتیم سر یه مسأله ای بحثمون شد که مقصر من بودم ولی همونجا اقرار کردم که اشتباه کردم معذرتم خواستم ، ولی شوهرم چنان داد و بیدادی میکرد جلوی بچه تو ماشین که بیا و ببین، حرفهای خیلی زشتی بهم زد گفت تو رانت خرابه ، ریشه ت خرابه ، جوری داد میزد که من یه لحظه حس کردم یه سگ وحشی بهم حمله کرده ، گفتم بس کن جلوی بچه ، ولی بیشتر گفت و گفت ، و مثل همیشه حق رو کاملا به خودش داد منم کرد بذارین آدم روی زمین ، باز اولش نیست چندین بار این کارو کرده ولی این بار واقعا حرفاش مثل چاقو فرو میرفت تو قلبم ،از دیروز قهریم که اون ده برابر بیشتر قهزه
دوای درد مرا هیچ کس نمیداند! فقط بگو به طبیبان دعا کنند مرا
حالا مسیله اینه که هر وقت بحثمون میشه میگه برو از زندگیم ، منم گفتم حتما این کارو میکنم اما مجبورم صبر کنم بچه کمی بزرگ شه ، گفت تو اون موقع هم نمیری آویزون کن شدی ، این اولین عیده که دخترم به سنی رسیده که میتونم سفره هفت سین ببینه و شغل همسرم طوریه که تعطیلات عید خونست میخواستم این چند روز بچه حسابی خوش باشه که اینطور شد
دوای درد مرا هیچ کس نمیداند! فقط بگو به طبیبان دعا کنند مرا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شوهر شما از این آدماییه که کنترل رفتار و زبانش رو نداره. یه طوری آشتی کنید بچه گناه داره.حالا من نمیدونم اون حرفت چی بوده که اینطوری آتیشیش کرده و آیا با یه عذر خواهی میشه بخشید یا نه.خودتون بهتر میدونید
شوهر شما از این آدماییه که کنترل رفتار و زبانش رو نداره. یه طوری آشتی کنید بچه گناه داره.حالا من نمی ...
دقیقا ، به هر حال من همون لحظه گفتم که اشتباه کردم ولی اون ول نمیکرد ، الان دنبال یه راهیم که قضیه تموم شده عید بچه خراب نشه ، هم اینکه خودم بیشتر از این خرد نشم
دوای درد مرا هیچ کس نمیداند! فقط بگو به طبیبان دعا کنند مرا