هیچوقت فکرشم نمیکرد منو داشته باشه هیچوقت ... از خداش بود من زنش بشم . با خانوادش و با جاریم تو یه ساختمونم همه نوع حرف و توهینی شنیدم از همشون . انقد حرص خوردم موهای جلوی سرم ریخته پسرانه کوتاه کردم مدام میکه مردم یه متر مو دارن . کف سرت مشخصه پوست سرت بیرونه . هربار یه چیزی میگه . تو این چند سال حتی یکبار هم ضعفاشو به روش نیاوردم هزار بار گفتم من عاشق کچل بودنتم عاشق دندوناتم من همینجوری دوست دارم. یکبار فقط یکبار ازم تعریف نکرده همش میگه زن عقل نداره زن جماعت عقل نداره .فلانه. از اون روز باهاش قهرم اما اصلا براش مهم نیست . نمیدونم چیکار کنم