مادرم فوقوالعاده مذهبیه نماز شب دائم سفر زیارتی و نماز قضا تو مسجد و دیگه نگم بهتر لحظه ای غافل نمیشه ....
دو روز قبل داخل پارکینگ وایستاد تا من برم توت اورده بود توتارو بگیرم پدرم بیرون بود سوار ماشین
من رفتم پایین مامانمو بوس کردم و رفتم بیرون با بابام سلام کردم
اومد داخل پارکینگ زیر چادرم دامن داشتم که دامنم از پام بیست سانت فاصله داشته
اومدم توتارو از رو زمین بردارم یکم از پام دیده شد
مادرم سرو صدا که این چه وضعشه اگه یکی بیاد داخل پارکینگ چی
گفتم خب چادر سرمه الانم حواسم هست کسی نیست
باز الان سر یک جریانی زنگ زده بهم سر وصدا که تو لخت میای بیرون و ...و پسرمم پر کرده مادرت لخت میاد بیرون ابرومم پیش پدرم برده
خیلی دلم شکسته دوستان