2777
2789

مهمونی بودم داشتم با ناز خورشت رو میاوردم سر سفره که یهو خورشت ریخت رو مانتویی که تازه خریده بودم و همونجا بود که احساس کردم سوختم سریع مانتو رو درآوردم پیرهنم خیلی کهنه بود و میتونم بگم مال دوره قجر جدمون بوده اومدم خودمو جمع کنم و بشقاب رو از رو زمین بردارم که یهو شلوارم از پشت جر خورد

خدایا شکرت❤️خودت برام بساز🌱خوب مثل خودت❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز