وقتی بچه بودم همه رازامو پیش دوستم میگفتم از ۶سالگی دوست بودیم بعد تا ۱۶سالگی بعد سر موضوعی رازامو پیش خانوادش گفت بعد قهر کردم تا یه مدت باز یادم نمیاد چطور اشتی کردیم بعد چند روز باز قهر کردیم اونم برا اینکه متن تیگه دار میفرستاد گروه گفتم منظورت کیه اخه بفرس پیویش گفت بع خودت گرفتی و خندید سر همین بحثمون شد و سه ساله قهریم
به یکی از دوستای مورد اعتمادم گفتم بیا اشتیمون بده ولی نکو من گفتم اونم یه گروه زد با همین دوست مورد اعتمادم تو گروه گپ معمولی زدیم اون دوستم ک باهم قهریم اومد خوند هیچی نگف .. بعد دوس مورد اعتمادم گف تو گروه سلام علیک کن منم غرورم اجازه نمیده اخه من نمیخاستم منت کشی کنم ازش میخاستم یجوری اون دوستم اشتیمون بده ..بعد اون دوست قهرمم تو پیوی ب اون میگه اول من باید حرف بزنم تا اون بزنه موندم چکنم البته اینکه باهاش اشتی کنم نشونه اعتماد کردن دوبارم نیس ک پیشش حرفامو بزنم . فقط اینکه دوست دوران بچگی هستیم باهم بزرگ شدیم همه بازی هامون باهم بود