من برای اوکراین خیلی ناراحتم
حتی برای سربازهای روسیه هم دلم می سوزه
یکی از کابوس های همیشگی من جنگ و بمبارونه
زیاد خوابش رو می بینم
خواب نقطه های نورانی توی آسمون که مثل ستاره یا آتیش بازین
و کم کم رو سر شهر خراب میشن
خواب هواپیماهایی که سقوط می کنن
توی خواب هام وقتی سرم رو بالا می برم و به آسمون نگاه می کنم می بینم که بمب ها دارن مستقیم میان طرفم
خیلی استرس آوره حس می کنی قلبت داره از جا کنده میشه
نفست بالا نمیاد و با خودت میگی که نکنه این بمیه بیفته رو سر من و این آخرین لحظات زندگیم باشه
انگار یه بار توی جنگ بودم و همه چی رو با پوست و استخونم حس کردم
ولی من می دونم اینا خوابن اما مردم اوکراین هیچ وقت از این کابوس رها نمیشن
می دونم که بمبِ صد در صد روی سر من خراب نمیشه
دلم برای همه ی مردم دنیا می سوزه😭 برای مردم یمن، مردم اوکراین، برای جوان هایی که پرپر میشم و خاک سرد در آغوششون میگیره، برای بچه هایی که یتیم میشن، برای زن هایی که بیوه میشن، برای مادرهایی که داغ فرزند می بینن!