چندتا تایپیک داشتم تاحالا دوساله ازدواج کردم ،دخترای شوهرم پوستمو کندن ،منوهمسرم خیلی عاشقانه شروع کردیم بدون هم میمردیم ،شوهرم خیلی بددهن وفحاشه ،انقدر ک ازدخترشو زن قبلیش هنوز میترسه ازهیشکی نمیترسه ،خیلی ادعای قلدوری داره ولی جلواینا موشه انقدر تواین دوسال فحش وکتک خوردم ک حد نداره ،تمام تابلوهامو دخترش پاره کرد اومد منو زد ک باید بری ولی کاری نکرد گفت طبیعیه ،تا بامنم دعواش میشد میگفت بایدحرف حرفه دخترم باشه ،پریشب پرده ی گوشمو پاره کرد دیگه زنگ زدم برادرم اومد جمع کردم اومدم ولی بااین همه بدی خیلی دوستش دارم دلم میسوزه واسه کارایی ک درحق خودشو بچه هاش کردم من زن سومش بودم دارم دیوونه میشم ،الان اوموم خونه ی خودم اونجا جهنم بود ولی دوریشم سختمه ،همه میگفتن چرا وایسادی جمع کن میکشتت ،میگبت باید فقط بگی چشم ،بچه هام توگوشتم زدن توحق نداری شکایت کنی اینا اولویتمن ،درصورتیکه خونوادش وخودش همیشه میگفتن ازبچه ها بترس گرگم اینا درس میدن ،زنای قبلیش خیلی بددهن بودن ازشون میترسید ولی تمام عقده های اونا روسرمن خالی کرد ،ولی نمیدونم چرا مهرش ازدلم نمیره ولی زندگیمم جهنم بود
ازدواج اولت بود؟
نرمال نیستی گل وگرنه باید حالت ازش بهم بخوره با این چیزایی که گفتی
🙏😔
اسی خود آزاری
به این دوست داشتن شما میگن سندرم استکهلم
بیمارت کردن اینا
خودتو نجات بده، کم کم فراموشش میکنی
اشتباه کردی زن سوم شدی. الآنم اشتباه میکنی دوستش داری
اصلا چطوری تا الان توی اون جهنم زندگی کردی؟
همینکه گفتی زن سومشی فهمیدم باکی داری زندگی میکنی حوصله داری بابا همش زیر امرونهی ی مرد ودوتا دختر پرو ک مال خودت نیستن باشی
طرف دو تا ازدواج ناموفق داشته بچه داره بد دهنه فحاشه عاشق چیه این شدی😐
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
