سلام دوستان ، شما هم اینتجربه رو داشتین که تو جمع همسرتون وقتی حرف میزنه، به شما نگاه نمیکنه و دیگری رو خطاب قرار میده ، شما حرص بخوردی و بعدا وعواتون بشه؟
تو چه مواقعی؟ چه فکری میکنید که باعث میشه حرص بخوردید؟
نه
شوهر من توی جمع خانواده ش ....
الکی الکی با مادرش حرف میزنه حرفای بیخود میزنه فقط واسه اینکه توجه کنه بهش پایان هر حرفش هم اسم مادرش مادرش صدا میزنه تا بفهمم مخاطبش من نیستم
نه ولی ی داداش ۱۲ ساله داره همش اویزون شوهرم میشه من خیلی حرص میخورم بیشترم دعوامون میشه میگم چرا پیش اون یکیا نمیره همش چسبیده ب تو
شوهرم با هر کی حرف میزنه اونو مخاطب قرار میده، لزوما ک نباید ب من نگاه کنه
وا خب مخاطبش اون طرفه داره با اون صحبت میکنه نگاش میکنه دیگه چرا منو نگا کنه مگه این حرص خوردن دارهذ
همسر من تو خونه هم همینه
توجمع ک دیگه انگار من نیستم کلا
خب توخونه تورو میبینه دیگه
شوهر منم همینطور چشمش به اونها میوفته کلا منو نادیده میگیره الآنم که هر شب یک ساعت یک ساعت با مادرش تلفنی صحبت میکنند گذشته از اون هر روزم میره سر میزنه ولی به من هیچی نمیگه
والا چی بگم
من میتونم درکت کنم
برادر همسر من تا قبل از اینکه ازدواج کنه رفتارش محترمانه بود
یعنی حرف مشترکی با هم نداشتیم اما بی ادبی هم در میان نبود
از زمانیکه ازدواج کردن متاسفانه رفتارشون خیلی سرد و دور از ادبه
اصلا خیلی وقتها سلام هم نمیگه
منم از همسرم خواستم به هیچ عنوان کلام مشترک و نگاهی بین اون و خانوم برادرش رد و بدل نشه
البته دعواها بوده این وسط بعد از هر مهمانی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
