سلام عزیزان ۱۹سالمه با یه پسر دوست صمیمی و معمولی بودم خانواده خودم و ایشون در جریان بودن چون خانواده ها با هم دوستن البته ما فقط دوست معمولی بودیم و ایشون برای خودشون رل داشتن من هر روز احساس می کردم دارم از لحاظ عاطفی وابسته ایشون میشم ولی بهشون چیزی نگفتم خودشون یه بار همین جور بهم گفتن اگه حس کردی داری وابسته ام میشی خودت بزار برو چون من رل مو دوست دارم بلاخره اینقدر اذیت شدم توی این حس وابسته گی که بهش گفتم و گفتم همون طور خودت گفتی بزار برو میرم ولی هنوز شماره های هم دیگه رو داریم من از همه لحاظ به خودش و رلش سر تر هستم ولی هر روز استوری می زارم زندگیم نفسم عاشقتم یکی این میزاره ده تا اون چی کار کنم فراموشش کنم این وسط فقط دارم غرور خودمو مبشکنم ♥️