2777
2789

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

سلام دوستای عزیز خوبید ؟کم بیدا شدید؟
وای بچه ها دیروز رفتم بیش دکتر وکیلی تاریخ زایمانم اول 28 تیر البته طبیعی دیروز که رفتم کلینیک متوجه شدم بله خانم داره میره مسافرت چیزی که قبلا بچه ها گفته بودن حالا واسه منم داشت بیش میومد آخه 2 ماه نشده که از مسافرت برگشته حالا دوباره داره میره منو میگید نزدیک بود همون جا بزنم زیر گریه کلی هم سرش شلوغ بود با اینکه نوبت قبلی داشتم ولی با یه ساعت تاخیر رفتم داخل باز خانم وکیلی تاکید رو طبیعی من رو سزارین همش میگه حرف منو گوش کن تو واسه زبیعی خیلی خوبی نمیدونم سر بچه تو لگنه شکمت کوچیکه فوری میزای بدون درد بگیر سزارین چسبندگی میاره یه دردهایی داره که تا آخر باهاته ممکنه نازایی بیاره همش منو میترسونه البته من که همه اینارو میدونم ولی این همسر بیچارمه که بیشتر میترسه اونم با دکتر موافقه ولی میگه هر طور خودت میخوای زایمان کن مشکل من اینجاس که که هیچکی باهام نیست فقط خودم دارم اصرار به یزارین میکنم اگه واسم مشکلی بیش بیاد باید اون موقع خودم جوابگو باشم از طرفی من چون چند بار شاهد زایمان طبیعی بودم وحشت دارم میترسم هم نتونم تحمل بیارم هم باره بورم کنن افسردگی بگیرم خدایی ناکرده هم واسه نی نیم مشکلی بیش بیاد به خودم میگم بذتر هر مشکلی میخواد بیش بیلد واسه من باشه واسه نی نیم نباشه خلاصه آخرش برگه سزارینو ازش گرفتم ولی مشکل اینجاس خانم وکیلی داره میره مسافرت 25 تیر بر میگرده حالا واسه منم روز 25 تیر مشخص کرد دیگه با خداس برا زایمان من برسه یا نه گفت در غیابم به خانم دکتر صیاد سبردم اون نمیدونم چیکار کنم استرس همینو دارم دیشب تا چش رو هم میذاشتم همش کابوس میدیدم تو رو خدا واسم دعا کنید زایمانم راحت باشه مشکلی واسم بیش نیاد از شانسم خواهر شوهرم که قرار بود تو بیمارستان بیشم بمونه مسافرتش عقب افتاده وقتی هم بر میگرده که من زایمان کردم تو بیمارستام میذارن همسرم بیشم بمونه البته داریم دنبال یه خدمتکار میگردیم بتونه کارامو بکنه تا حالم خوب شه نمیخوام به خونوادم هم در مورد تاریخ زایمان چیزی بگم آخه من تنها دخترشونم همینطوری کلی دلشوره دارن نمیخوام بیشتر نگرانشون کنم اونا ایرانن و کاری ازشون بر نمیاد جز نگرانی بیشتر
شما بگید تصمیمم درسته اگه خانم وکیلی نرسید میتونم به دکتر صیاد اعتماد کنم کسی از شما بیمار ایشون بوده ؟ عملاش چطوره؟
راستی یه چیزه دیگه شما موقع بارداری چقد اضافه وزن داشتید من تا الان 11 کیلو اضافه کردم 2 هفته دیگه هم مونده ولی هر کی منو میبینه میگه شکمت خیلی کوچیکه اصلا بهت نمیاد ماه 9 باشی نی نیت کوچیکه در صورتی که به نظر خودم و سایزایی که میگیرم بدنم چاق نشده و اضافه وزن فقط مال رحم و جنینه واقعا نی نی من کوچولو موچولوه ؟
من امروز مثل اینکه صفحه رو بر کردم با این حرفام چه کنم امیدم به شماهاس هیچکی که طرف من نیست همه میگن تو در اشتباهی ببخشید این حرفو میزنم من شب عروسیم یه دردی کشیدم که البته 2 هفته طول کشید تا کار تموم شد واسه همین نمیخوام یه خاطره بدتر از زایمانم جاشو بگیره برا همین یه هرازم درصد به طبیعی فک نمیکنم
بچه ها تو این گرمای اینجا که بیشتزیا خونه میمونن بیاد به اینجا بیشتر سر بزنیم باشه؟؟
بهاره جون عزیزم اصلا نترس
اول از همه امیدت به خدا باشه دوم به دکترا

من خودم اینجا تو بیمارستان ایرانی زایمان طبیعی کردم ولی به طور اکید بهت میکم اکه کوجکترین ترسی داری اصلا طبیعی زایمان نکن جون برای زایمان طبیعی مهارت دکتر و ماماها باید خیلی بیشتر از سزارین باشه
که متاسفانه توی بیمارستان ایرانی این موضوع صفر هست
یعنی ماما و دکترها برای اینکه اتاق زایمان زودتر خالی بشه و خودشون استراحت کنن بهت فشار زیادی وارد میکنن و تصمیم اشتباه میکرن

برای من با کذشت 15 ساعت از بارکی کیسه ابم و با توجه به اینکه 2 هفته قبلش درد زودرس داشتم از امبول فشار استفاده کردن
متخصص بیهوشی رو که میخواست من رو ابیدورال کنه بعداز اینکه دهانه رحمم به 7 سانت رسید شوهرم اورد یعنی اتاق زایمان هیج کاری توی 14 ساعت انجام نداده بود

دوز تزریق امبول فشارشون خیلی بالا بود جون زمان زایمان من نرسیده بود
بسرم با وکیوم به دنیا امد و خدا رحم بزرکی بهمون کرد که سرش صدمه ندید که این باعث زردیش شد (به خاطر کبودیهایی که تو سرش ایجاد شده بود) در ضمن این موضوع رو به همسرم هم اطلاع نداده بودن

در ضمن من بیشتر از 40 تا بخیه خوردم

دکتر من در تمام بارداریم صیاد بود که متاسفانه زمان زایمانم مسافرت بود و برای همین من زایمان وحشتناکی داشتم
ولی باز هم با هرکی صحبت میکنم میکه سزارین صیاد عالی هست

بهاره جون اکه کمکی از من برمی یاد حتما بکو و نکران تنهایی نباش خدا باهات هست و همسر مهربونت هم که همراهیت میکنه
مرسی سارا و نینا جون از لطفتون
آره واقعا فقط با یاد خدا آروم میشم همه چیو سبردم دست خودش نی نیم خدا رو شکر خیلی خوبه اصلا تو این مدت اریتم نکرد با خودم میخوابه بیدار میشه فشاری بهم نیاورد به قول خانم وکیلی یه حاملگی بی دردسر فقط خدا کنه زایمانمم همینطوری راحت باشه خدا رو شکر همسرمم خیلی خوبه هوامو داره خدا بزرگه تا 2 هفته دیگه نمیخوام فکرشو بکنم اینطوری بیشتر میترسم.
بهاره جونم همینکه دوره بارداری راحت و خوبی داشتی خدا را هزار مرتبه شکر عزیزم.

شوهرت هم که دوستت داره پس مامانه خوبی باش و هوای خودت و نی نی خوشگلت را هم بیشتر داشته باش. خیلی راحت و بدون استرس .اصلا بی خیال شو . لحظه بغل گرفتن نی نی را تصور کن.

به تغذیه خودت و استراحتت بیشتر توجه کن.

از طرف خاله سارا .
سلام بهاره جون امیدت به خدا باشه و بهش توکل کن به نظر من به خانواده ات هم تاریخ زایمانت رو بگو دعای خیرشون کمک بزرگیه برات عزیزم افزایش وزن باردای هم اصلا ربطی به وزن بچه نداره ............استرس رو از خودت دور کن........استراحت کن که راه پر زحمتی رو پیش رو داری زحمتی همراه با شیرینی ...........فقط به فرشته کوچولوت فکر کن که چیزی به دیدنش نمونده به امید خدا مطمئن باش همه چیز راحت تر از اونی که فکرش رو کنی پیش میره انرژی مثبت هم یادت نره
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792