گاهی دلت دور از شدن از آدمها میخواهد
گاهی دلت عاشقی میخواهد اما وقتی به شکسته شدن قلبت توسط انسان ها میاندیشی از عشق زده میشوی
گاهی دلت یک خنده از ته دل همانند کودکی میخواهد
گاهی دلت میخواهد که کنار شومینه روی صندلی راک بنشینی در حالی که یک فنجان قهوه خودت را مهمان کرده ای ناگهان در آغوش گرمی فرو میروی آغوشی که متعلق به کسی است که دلت را به او داده ای
گاه دلت خیلی چیز ها میخواهد به خواسته دلت بها بده رفیق حسرت چیز خوبی نیست