دقیقا منم بی کسم جایی ندارم برم خطرناک بود اومدم خونه نیم ساعت پیش خدا چرا بی کس و کار بدنیا آوورد
از خونه ی ننه و بابا و اونهمه خواهر برتدر ینفر نداشتم برم تو خیابون راه رفتم زار زدم راه رفتم زار زدم
خونمون جای خلوتو پرته ترسیدم دیگه فردا مردای بیخود خیابون بودن