من قبلا بهش نامردی کرده بودم چوبشم خوردم.دوباره رفتم سمتش منو پس زد نخواس دیگ منم بیخیال شدم.ازدواج کردم.بعد الان9ماهه کارم تو دادگاهه.برای طلاق.
پری روز تو خیابون بودم داشتم میرفتم شورای حل اختلاف برای کارا طلاق.یه ماشین نگهداشت بوق زد.دیدم پسر عمومه.سوار شدم خیلی تحویل گرفت.منو از بلاکی دراورد.میگف چقدر لاغر شدی غصه میخوری از اینجور حرفا.استرس داشتم دستمو گرفت کلی دلداریم داد.بعد منتظر شد کارام تموم شه رفتیم ناهار.بعد برگشتم خونه.بهش پیام دادم یکم حرف زد.یهو نوشت شب خوش 😔دیگه پیام ندادم منم.نه به اون رفتارش.نه به این محل ندادنش.بنظرتون منو میبخشه.دوباره نظرش برمیگرده که ازدواج کنیم؟
فقط نصیحت نکنید .بخدا حالم خیلی خرابه حوصله نصیحت ندارم.