هیج وقت عشق یک مرد جوان نتونستم قبول فکر کنم فکر کردم الکیه فکر کردم لیاقت من مردای پیرهه اون ها منو ول نمیکنن میتونم برا اون ها ناز کنم ...از مردای جوون سرتر نیستم اما از مردای پیر سرترم
خیلی ها آرزوشون ه تو خانواده ی ما باشن فکر میکنن ما مرفه ب دردیم نگاه هم میکنم من واقعا بهترین لباس بهترین امکانات رو داشتم بهترین نقطه شهر خونمون بابا و مامانم تحصیلات خیلی بالا بهترین مدرسه ها درس خوندم اما هیچ وقت لیاقت خودم رو پزشکی ندیدم همیشه میگفتم نمیشه
نمیتونم حرف بزنم صدام میلرزه دست و پاهام میلرزه نمیدونم چرا اینجوری شدم