يكي از آشناهاي من خيلي دوست داشت يه بچه ي ديگه
به دنيا بياره
برام تعريف كرد كه
يه شب با شدت گريه كرد و ضجه زد
از خدا عاجزانه خواسته ش رو طلب كرد
همون شب، خواب يه خيابوني رو ديد
و اسم يه دكتري رو.
چند روز بعدش همسايه شون دقيقا اسم همون
دكتر رو اورد توي همون خيابون.
فهميد كه
يه نشونه ست و بايد به اون دكتره مراجعه كنه.
خدا رو شكر الانم صاحب يه بچه شده و بچه شم پسره.