برای ریختن روی سرم🤦
یه همسایه دارم هفت پشت غریبه ومثل خودم مستاجر اما برخلاف خونه ی ساده و وسایل قدیمی من اونها همه چیزشون لوکس چیه روزه خونشون هم بزرگ وبه روز. اینها یه اخلاق های خوبی دارن مثلا اهل معاشرت و رفت و آمد و مهمونی .انگاربیست وچهارساعته دنبال مهمون بازی هستند. ودنبال بهانه که فورا بایکی پسرخاله بشن . والبته اگه کسی پایینترازاونها باشه پشت سرش مسخره بکنند😔
اون وقت ما هم خجالتی بزرگ شدیم هم اعتمادبنفسش رو ندارم هم اینکه دوست ندارم باهاشون رفت و آمد کنم از بعضی اخلاقاشون هم خیلی بدم میاد ازوضع زندگیم هم خیلی خجالت می کشم . امروز توی کوچه آقاشون به شوهرم گفته که امشب بعدشام میایم خونتون شب نشینی دلم میخواد هیچ وقت توی این دنیای خراب شده پانمی ذاشتم آخه تاکی باید توی فقرزندگی کنم ؟ چرا باید مثل مادرم گیریه مرد بیفتم که حاضر نیست بفهمه چقدر برام سخته پزوافاد ه ونگاه سنگین تحمل کنم بابا بخدا مازنها هم آدمیم اذیت میشیم خجالت می کشیم تا کی باید هم فقرپولیتون روتحمل کنیم هم اخلاق گندتون رو دلم میخواد ازخونم فرارکنم😔😭