بچه ها من توی مرداد ماه اتفاقی برام افتاد متوجه شدم که یه مرد توی خونمون فوت کردن زیاد بهش توجه نکردم نکردم که رفتم حموم توی آینه یه نفر دیدم که گف آخرین تولدت مبارک بعد اون تا یک ماه مریض بودم و حالم بد بود بعد اون همیشه یه نفر میبینم که بعضی موقع ها ناخودآگاه بهش لبخند میزنم اونم میاد نزدیکم به. یهو. به خودم میام وقتی میبینمش جیغ میزنم صدای خنده حرف زدن رو حس میکنم و واقعا حالم خیلی بد میشه امشب جلوی چشمم لامپ سوخت اصلا فکر نمیکنم که جن چون جن جایی که قرآن باشه نمیاد میترسم روح باشه روحاون شخص
حالم دوباره داره مثاون روزا میشه چیکار کنم همش وجود کسیو خس میکنم و چند روز اون حس بیشتر شده و. بعضی موقع ها میشونم. که میگه نزدیککه نزدیکه وای خدایا