طوری شدم ک به همه حسادت میکنم به دوستام به همه به خواهرام به همه وقتی شوهرای اونارو میبینم شوهر من یکن احساس نداره حتی وقتی میگم منو جایی ببر دعوا میکنه باهام خونه کسی حتی منو نمیبره حتی اگه کسی بیاد خونم منو میزنه حتی اگه خانواده خودشم باشه من تو خانواده مرفعی بودم اما این تمام اون مرفعی هایی ک توی ۱۸ سال زندگیمو داشتم کم کم داره ازم میگره همه رو داره همه چیز زندگیمو تغییر میده گاهی دلم واس مجردی تنگ میشه موشهایی ک نازم خریدار داشت موقعی ک چیزی میخواستم به جایی یک چیز صدتا چیز فراهم بود
طوری شدم ک به همه حسادت میکنم به دوستام به همه به خواهرام به همه وقتی شوهرای اونارو میبینم شوهر من ی ...
خیلی ناراحت شدم عزیزم حق داری. دیگه چاره ای نیست باید بشینی مشکلاتتو بنویسی کم کم دنبال راه حل باشی. انشالله ذره ذره حل شه. سعی کن یه دوست خوب برای شوهرت پیدا کنی تا روش تاثیر بذاره. نمیدونم سعی کن آرامشو فراهم کنی کم کم تغییرات ایجاد کنی. البته از حقتم کوتاه نیا متعادل باش. انشالله به نتیجه برسی. اگرم فکر میکنی واقعا درست نمیشه شاید گزینه طلاق هم وجود داشته باشه. انشالله به اینجا نرسه