سلام بچه ها امروز صدای شکستن قلبمو شنیدم. من بخاطر اینکه مادرم مریض احوال بود اومدم پیشش ازش پرستاری میکنم و برای خانواده غذا درست میکنم تا بهبودی کامل مامانم. عروسمون هم که هنوز نامزده سر کار میره ولی هرروز اینجاست و بابای من میبره سر کار و از سر کار برش میگردونه. من اصلا کاری نداشتم که میبرد و میاورد چون به من ربطی نداشت. ولی چند وقتیه شدیدا درد روده دارم و خونریزی از مقعد از دکتر وقت گرفتم ولی چون شوهرم اون روز رو سر کاره به بابام گفتم منو ببره. شروع کرد با من جنگ و دعوا که خودت برو به من چه؟ خانواده شوهرت ببرن دیگه من چرا ببرم. گفتم باشه خودم میرم تو راننده شخصی عروست باش. خیلی دلم شکست که این حرفو زدم واقعا من فقط یکبار ازش خواستم منو ببره اینجوری کرد با من. خودشم میگه تو مال اونایی اونا باید ببرن عروس مال ماست من باید ببرم خیلی دلم شکست...
الان که این امضام رو مینویسم ساعت ۵:۳۱ صبحه و بهشدت ناراحت و غمگینم بابت یه موضوعی که میدونم چندوقت دیگه برام هیچ ارزشی نداره همیشه دوست دارم ناراحتیامو یه جا بنویسم که موقع خوشحالیام بیام نگاهش کنم از یه طرف خداروشکر میکنم که اون ناراحتی گذشته از یه طرف به خودم مغرور نمیشم و میدونم ناراحتیای بدتری تو راهه😆
بابام عروس نداره ولی اینجوری واسه همه وقت داره جز من بارها مامانم بهش گفت برسونش کلاس گفت یه لیتر بنزین مصرف میشه پیاده میره دیگه یا مثلا سرکار تقریبا نزدیک هم بود محل کارمون صبا من نمیبرد اکثر وقتا میگفت مسافر میزنم ولی الان شوهرم خیلی هوامو داره مثلا راهش دور میکنه میاد دنبالم کلا نصف مسئولیت مجردی از دوشم برداشته شده راحت شدم
فقط 4 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم ❤️۱۴۰۴٫۰۸٫۰۸ رفتیم دکتر مامانی خدارو شکر خودم شرایطم خوب شده بود توهم خواب بودی پشت کرده بودی وزنتم شده ۱۰۸۴ گرم 🥰۱۴۰۴٫۰۸٫۱۵ وسایل سیسمونیتو خریدیم پسر قشنگم واسه تک تکشون کلی قربون صدقت رفتیم و تصورت کردیم 😍۱۴۰۴٫۰۸٫۲۲ رفتیم دکتر وزنت شده ۱۲۵۸ گرم پسر قشنگم دکتر غش کرد از خنده یه شکل عجیبی تو شکمم دراز کشیدی بابا میگه عین من بد خوابه 🤣۱۴۰۴٫۰۹٫۰۶ رفتیم دکتر مامان تپش قلبت خیلی پایین بود حسابی منو بابارو ترسوندی پسر قشنگم تا یه آبمیوه خوردم و خدارو شکر سرحال شدی😍۱۴۰۴٫۰۹٫۱۴ چند روزی از کمر درد فلج شدم و به سختی پامیشم پسرم ولی همه اینا میگذره امروز بابا سرش گذاشت رو شکمم یواش یواش باهات حرف میزد شروع کردی تکون خوردن مامانی بابا خیلی برامون زحمت میکشه دعا کن همیشه سلامت باشه و سایش بالاسرمون باشه ❤️
چه ادمای عجیب و غریبی پیدا میشن تو دنیا.دلم میخواد بگم دیگه باباتو جواب سلامشم نده کلا انگار نه اگار. اما خدا چیز دیگه میخواد.میگه به هر حال پدر و مادرن حتی اگر به ظلم بزنن تو گوشت تو اگه هدفت خداست باید با محبت نگاهشان کنی.خلاصه خودت میدونی هدفت تو زندگی چیه.