مثه جاری من مادرشوهرم وقتی رفت هاستگاریش انقد تحویلش گرفتن جاریمو دختره هوا برش داشت میومد خونه اینا مادرشوهرم پشتش بالشت میزاشت تا این حد اصن لیوان چاییشو خودش نمیبرد آشپزخونه بعد اینا فک کردن چقد جهاز میاره آخرشم همه جهیزیش یکم ظرف و ظروف بود کلن مادرشوهرش تیرش به سنگ خورد الانم مثه سگ تحویلش نمیگیره
تازه دوروزه اومده خب تحویلش بگیرن برخوردت هم معمولی باشه شایدالان پولدارن وبهش توجه میکنن یه طوری برداشت کردی....وااینکه اگه بخوان بخاطرپولدارتربودن ویاپولدارتربودنش همینطوری پزبده کاملاعادی ترباش...چون اصلا ارزش فکرکردن هم نداره
من از جاریم خیلی سرترم ولی اون خوشبخت تره شوهرش دلسوزتره بختش بلندتره خانواده خودم تحصیلات بالا وضع مالی خوب خودمم خوش تیپ و هنرمندم
کار شوهر و حتی برادرشوهرم از بابامه اون دختر سرایدار باشخصیت خانواده خوبی داره ولی خودش و برادر شوهرم خیلی حسودن در حالیکه من تو سختی زندگی میکنم اون خبر نداره
عزیزم اصلا نیازی نیست باهاش مثل خواهر شی، بذار همین اول راهی بهت بگم چکار کن
اول اینکه باهاش معمولی باش نه بی محلی کن نه خودت بچسبون بهش. احترام بذار و احترام ببین
دوم اگه پز داد، با یه لبخند ملیح فقط گوش کن و هیچیییی نگو.
سوم اگه خانواده همسرت بی نهایت هم بینتون فرق گذاشتن به هیچ عنوان به روی هیچکس نیار که برچسب حسود بهت نزنن.
چهارم اگه تو آینده جاریت دلش از خانواده همسرش خون هم بود و سفره دلش پیشت باز کرد فقط و فقط شنونده باش و هیچی نگو و هرگز سفره دلت پیشش باز نکن (شنیدی که میگن حرف دلت به فرش زیر پات بزن ولی به جاری نزن!!)
پنجم اینکه به هیچ عنوان هم برای اینکه خودت پیش خانواده ی شوهرت عزیز کنی احتیاجی نیست بری مثل کارگر خونشون کار کنی( منظورم اینه که نری اونجا جارو کنی و گرد گیری ونمیدونم پتو بشوری و...) در حد سفره انداختن و ظرف شستن کافیه مثل قبل جاری داشتن باش و کارایی که یه عروس عاقل میکنه رو انجام بده!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
