امشب من رفتم خونه نامزدم
قرارشد با مادرشوهرم جیگر درست کنیم جیگر گوسفند با پیاز و سیب زمینی اتفاقا از اولش تا اخرش مادرشوهرم کنار گاز وایساده بود باهم بودیم
خلاصه درست کردیم و اوردم بخوریم ی کوچولو سفت بود اما ن اونقدری ک نشه بخوری چون من و مادرشوهرم و پدرشوهرم خوردیم فقط نامزدم بهونه دراورد ک نمیخام و ی قشقرقی راه انداخت
خیلی ناراحتم اونقدرم بد نبود ک اینجودی کرد حیثیت منو ب باد داد
من بعد از چند سال اولین بار یا نهایت دومین بار بود خونشون غذا درست میکردم
بدی داستان اینه ک من قراره بعد عروسی پیش اونا زندگی کنم خیلی دلم گرفته
😔