به سختی مامانم ک خودشون تو محل کار موارد مبتلا داشتن میگفتن نداری من چیزی نمیبینم یکی از بستگان که چنند بار مبتلا شده بودن بندگان خدا و با تجربه بودن نگاه کرد ده پونزده تا دراورد به قدری ریز که بعضا تو زاویه خاص دیده میشدن . مامانم ک با عینک و با دقت زیاد پیدا میکردن نمیتونستن جدا کنن کلا مو رو قیچی میکردیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
