من دوستم تقریبا یه سال اینا هر روز تیپ زده و ارایش کره با یه چمدون خالی میرفت فرودگاه مهراباد .
اخرشم یه مهندس مکانیک تور کرد و باهاش رفت کانادا گویا پسرا که میخواستن برن اونور و منتظر پرواز بودن این تو سالن انتظار عشوه میریخته و در اخر گرفته یکیش.
من خودم تو شکم هنوز🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣