پدرم یه زمین خریده و گفته با هم بسازید خواهر و برادرا .
به خاطر اینکه در آینده با هم باشید و حق فروشش رو ندارید مگر اینکه دوباره بخواید با همون پول سرمایه گذاری کنید . حالا شوهرم پول گذاشته و بعدش هی میگه چرا بابات به ما هم مثل داداشت نمیده . اولش غر میزنه که خونه کثیفه و فلان .بعدش که میبینه بد گفته میگه بابات پول ساخت رو به داداشت میده باید به شما هم بده .دلمو خون کردن به خدا . نمیدونم چیکار کنم .
پر توقع و قدر نشناسه
تامین مسکن جزء نفقه زن است که وظیفه شوهره نه بابای زن.
من دیروز روزه بودم . رفت بیرون .گفتم خونه رو تمیز کنم .بعد بچه ها از این ور میرفتن و من تمیز میکردم خلاصه دو تا اتاقها رو تمیز کردم اما حال موند بعد ناهار .ناهار رفتیم بابام صحبت کرد و گفت امیدوارم سر مال با هم دعوا نکنید به شوخی .اومدیم دیدم بهانه گرفته .منم گریم گرفت . میگه اینجا کثیفه اونجا این جور و اونجور .گفتم فکر کردم الان بیام میخوای کمکم کنی .گفت شما زبون ندارید .من به نفعتون دارم حرف میزنم
حالا چیکار کنم بسوزه .
کسی نظر دیگه ای نداره .چه جوری بنشینم سر جاش .
انگار نقطه ضعفه منو فهمیده که تا میگه خونه کثیفه من ناراحت میشم و شروع میکنه به گفتن حرفاش . از این به بعد تمیز نمیکنم .اینکار رو کنم خوبه .آخه خونه بچه دار نمیشه که همیشه برق بزنه .غذاشون که باید همیشه تازه باشه
اصلا شریکی نساز. روابطتون خراب میشه. بابات کاملاً اشتباه میکنه . اینجوری شوهرتم باهات درگیر میشه.
اون که گذاشته در اختیار خودمون .یعنی من اگر نمیخواستم قبول نمیکردم و داداش و خواهرم با هم بودن .منم قبول نمیکردم چون شوهرم رو میشناختم که چقدر پول دوسته و میخواد سر هر بار پول دادن اذیتم کنه .اما گفتم بعدا اینجا پیشرفت میکنه و باز میزنه تو سرم که اونا پول گذاشتن و پدرت به تو نداد یا کمکت نکرد یا تو عرضه نداشتی و هزار تا حرف دیکه. بازم گفتم نه اما خودش گفت باشه پول بداریم برای بچه هامون .
حالا هنوز شروع نشده پدرم رو درآورده .
باهاش اتمام حجت کن. اگه شریک میشی حق نداری منو اذیت کنی. فقط کن غریبن.
