شوهرم

حسادت نیست انگار 

چیز دیگه ای هست

 به همسرتم در باره این طزر تفکرت چیزی گفتی 

منظورم که در باره زندگی قبلی اش حرف میزنی گاهی؟

دلیلت برای جدایی درست نیست

شاید رفتار زن قبلیش درست بوده و رفتار شما درست نیست

شما داری مقایسه میکنی که این درست نیست، شوهرت یه بحران بزرگ رو پشت سر گذاشته، شما با کسی که ندیدیش داری مقایسه مسکنی، من متاهلم شاید به جرات بتونم بگم حتی خانواده ام هم از روابط و مشکلات و بالا و گایین من و همسرم خبر ندارن، مقایسه رو بگذار کنار و اگر شوهرت آدم کاری و پاک و سالمی هست با مشاوره و مطالعه به خودت و اون کمک کن

شاید زمان بیشتری لازم داشته تا بخودش بیاد

الان شما ی فرصت بده یجور راه حلی چیزی ببین چطوری بهتر میشه مسافرتی از شهرتون برین ی شهر دیگه

این تغیرات مفیده

اگه زندگی اول با جدایی 

تموم  شده بود 

اینقدر اذیت نمی شد

مرگ عزیز سخته 

طول میکشه تا 

خاکستر روی آتیش بگیره و داغش کم شه

الان.که وارد زندگی شدی باهاش 

بهش کمک کن

راحت تر طی کنه 

ای مرحله رو

کارهایی که دوست داره رو انجام بده بیشتر بهش محبت کن مردا تشنه محبتن. اون یه خلا عاطفی انگار داره شما گناهی نداری که ایشون تو گذشته مونده ولی به هر حال الان شما ازدواج کردید یکم صبوری کن بیشتر محبت کن جذبت میشه زود تصمیم نگیر حیفه

کدوم؟! اوو که خدا بیامرزه

بین زندگیت رو کن، دست از مقایسه و کنکاش بردار

زندگی همین دم هست، ازش لذت ببر

محبت کن، برقص و بخند، با عشق آشپزی کن

طبیعتا 

باید حالش بهتر می شد

ممکنه کمی کاستی های داشته در برابر همسر سابقش احساس گناه میکنه

چه رفتار های داره که اذیتت میکنه؟

اگه ناراحت نمیشی بگو 

گلم این طبیعیه که همسرت به اون خانم فکر کنه، ولی خیلی کم، به هرحال یه روزی عاشقش بوده و باهاش خاطره داره....

شما سعی کن همسرت رو بیشتر دوست داشته باشی و بیشتر بهش محبت کنی

باهاش برو بیرون، زمان بیشتری باهم وقت بگذرونید

سعی نکن مثل همسر اولش رفتار کنی، خودت باش و بذار همسرت عاشقت شه

اون خانم هم فراموش کن و به چشم رقیب بهش نگاه نکن، هر از گاهی با همسرت برو سر مزارش وبراش فاتحه بخون

شما از جزئیات زندگی همسرت و اون خانم مطلع نیستید، شاید همسرتون محبتش به شما خیلی بیشتر از محبتش به خانم باشه...