نزدیک دو ساعت پیش دوتا عروس هلندیام بیرون بودن،یکیشون خیلی اهلیه و باهام دوسته ولی اون یکی خیلی اهلی نیست اما میاد پیشمون.مامانم نصف در باکنو باز کرده بود،منم یه لباسی تنم بود که جولزی (عروس هلندیم که فرار کرده) ازش میترسید..دلیلشم نمیدونم.رفتم جلو در اتاق که یهو جولزی ترسید و از همون نصفه در بالکن پر زد و رفت...
خیلی حالم بده،کلی گریه کردمهیچ وقت خودمو نمیبخشم بابت این قضیه
فکر نکنم بگرده،چون خیلی اهلی نیست و جلوی خونمونم یجای جنگل ماننده..