خوشگل بود آره دوسش داشتم... خریده بودمش بعد اوردم فروختم
مزون من روز قبل عروسی زنگ زدم گفت لباست آماده نیست برو فردا بیا 😖منو بگو انقدر حالم بد بود گفتم حداقل برم کرایه کنم،، هیچی دیگه با شوهرم رفتم مزون، تا ۱ و نیم شبب تو مزون بودیم...
من و خانومه و شاگردش طبقه بالا داشتیم لباسم رو آماده میکردیم،
شوهر من و شوهر اونم پایین نشسته بودن....
هیچی دیگه بالاخره آماده شب تا برسم خونه شد ۲ ،،، از طرفی هم ۴ باید میرفتم آرایشگاه ... دیگه به اوج خستگی من پی ببر 😂