گفتم چقدر زشت وخطرناکه 🤨
مهربون ب نظرم اومد
هنوزم نظرم عوض نشده
خیلی سرد و مغرور بنظرم اومد همون طورم بود
من که یادم نمیاد چه فکری کردم چون نوزاد بودم دیدمش(عممه)😎😎😎😎
خیلی ژیگول و باکلاس بنظرم اومد
و جذاب.
اما خیلی خیلی بهتر از اون چیزی بود که فکر میکردم.
که بنظرم اومد.شاید معدود ادمایی به سادگی و خوبیش دیدم توو عمرم و اطرافم. دوسش داشتم عاشقش بودم و بعد خیلی زود مرد
بزار بیاد بعد 😂
یه زن خیلی معمولی بود دیدم دم‌محل کارم وایساده و منتظره از همون نگاه اول فهمیدم خواستگاره بعد ک رفتم داخل دنبالم اومد و تو راهروی ساختمون صدام‌کرد گفت خانوم ببخشیدکارت دارم
رفتم ببینم چی میگه گفت پسرم شما رو دیده و خوشش اومده منم بهش گفتم هرکیو بخوای میگیرم برات
ک گرفت دیگه
فوت شده بودن
من هميشه فكر ميكردم مادرشوهرم پوستش سبزه و تيره باشه با ابروهاي تتوي شيطاني رو ب بالا ترسناك😂و چاق و بداخلاق اما وقتي ديدمش يه خانوم سفيد و خوش رو مهربون
برعكسش شد
یه ادمی ک کاری ب هیچ نداره تو هیچ دخالت نمیکنه ساکت و گوشه گیر،خیلیم بچه هاشو دوست داره،
درستم بود خداروشکر
دو ماهی از دوستی منو همسرم میگذشت
بهم گفت بیا خونمون که به خانوادم معرفیت کنم
اولین بار اونجا دیدمش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
