۴ ماهه ازدواج کردم یک سالم دوران نامزدی رو داشتم
همسرم قبل من با یه دختر خانوم ۵ ۶ سال یا بیشتر تو رابطه بوده و قصدشم ازدواج بوده و دوسش داشته به دلایلی خانواده ی شوهرم مخالفت میکنن و اینا بهم نمیرسن
بعدش ما باهم اشنا میشیم
و همسرم هم از این موضوع چیزی به من نمیگه جز اینکه "بابام نزاشته بگیرمش و انچنان علاقه ای هم نداشتم فقط یه مدت باهم بودیم" و منم باور کردم
دوران عقد تموم شد و دوماه بعد ازدواج من پیامای شوهرمو با اون خانوم که الان متاهل هستش (نامزد) دیدم!
پیاما هم کاملا عاشقانه بودن و از این حرفایی که "من بدون تو نمیتونم.اشتباه کردم.میخوامت.و...)
من ب قصد طلاق رفتم خونه ی پدرم ولی به دلایلی..نشد جدا بشم و مجبور شدم برگردم
با اینکه همسرم توجیح کرد و هزاران دلیل مسخره اورد که من ی لحظه نمیدونستم دارم چیکار میکنم و خواست ببخشمش و ادعای عاشقم بودن رو کرد
ولی من نمیتونم باور کنم نمیتونم مث قبل باشم.سخته زندگی! فکرم کاملا درگیره ک اینا باهمن باز
و اینکه حس میکنم عاشقشه و مدام بهش فکر میکنه!
ازار دهنده اس! اینکه مدام بهم میرسه قربون صدقه میره و فکر میکنه اینطور فراموش میکنم بیشتر اذیتم میکنه! همش فک میکنم لایق این بودم ک ی ادم زندگی کنم که فکرش با کس دیگه ای بوده و شاید هست..شما میگین چیکار کنم؟