یعنی دوست داری بیاد خونت بمونه؟
ولمون کن توروخدا
من که پارسال مادرشوهرم اومد رفت خونه پسراش خونه ما نیومد البته شهرامون فرق میکنه
باردار بودم حوصلشم نداشتم که بیاد باورکن
چون یبار اومد یکماه موند وهر روز باهام دعوا میکرد و میرفت بیرون
سر ظهرم باید شوهرم میگشت دنبال خانم بیاد خونه ناهار بخوره ازش متنفرم وهرگز یادم نمیره کاراش
گلم یه شب بذار بره بعد نصف شب زنگ بزن بگو حالم بده منوببر دکتر دیگه میفهمه که باید تنهات نذاره
دقیقا از منم توقع داره مثل اون یکی جاریم ولی خب من دیگه اینجای کار مثل اون جاریم رفتار نخواهم کرد
مثلا چند وقت پیش میگفت برا تولدم منو سورپرایز کنید و برام بلیط هواپیما بگیرید برم جایی و جاریم میگفت براش بلیط کیش بگیریم😐🥴
منم تو دلم گفتم مگه برا تولد من مادرشوهر هدیه ای داده که من بلیط کیش براش بگیرم عمرااا اگه بگیرم
این یکی رو کجای دلم جابدم
عزیزم من که نمیگم نره سر بزنه اول بره اونجا بعد بیاد خونه
امیدوارم هیچ وقت تو شرایط من قرار نگیری که بچه ات رو از دست بدی بعد ۱۰ ساعت درد زایمان تو حیاط بیمارستان باهات دعوا کنند امیدوارم هیچ وقت تو شرایط من قرار نگیری کفن بچه ات خشک نشده بعد یه هفته بره تولد نوه اش بزن برقص اگه من منع کرده بودم نره حرف شما درسته
