کارهای خودتو ببر زیر سوال
بگو من قراره با این استراتژی به چی برسم ؟
به حقم !!
به عذاب وجدان رسوندن همسرم!
به اصلاح و تربیت همسرم !
به چه قیمتی!
از دست دادن جوونی ! نشاط !
از دست عمری که دیگه بر نمیگیرده و شما از دستش دادی و تمام شد و رفت !
سلامت روحی و روانی خودم و بچه ام ! که هیچ وقت دیگه مثل سابق نمیشه !
رسیدن به حس پوچی ! خودکشی !!
واقعا از این استراتژی تا حالا خیری دیدی ؟! که بازم میخوای ادامه اش بدی ؟!!
سوال کن از خودت و عمیق بهشون فکر کن ،مثل شیمی درمانی میمونه ،سخته ،عوارض داره،ولی داروی شما همینه .اولش هضمش برات سخته میخوای انکار کنی ،توجیه کنی ،رها کنی این حرفها و این تفکرات رو ولی به زودی تمام این حقایق محکم به صورت میخوره ،پس قبل از اینکه دنیا به روت بیاره خودت سمتشون برو و بپذیر.
چرا اینقدر خودآزاری میکنی، تا شوهرت درد شما رو بفهمه ؟!! خودشو اصلاح کنه !! از آدمی که مشکل روحی داره توقع چیو داری!!
خودت به خودت رحم نکردی ،اون وقت از بقیه توقع داری !!
انقدر بی ارزشی !! اینقدر خودتو کم میدونی!! انقدر خودتو بی صاحب میدونی !!
خدا کجای زندگیته؟ فقط خدا رو به عنوان یه چوب جادو برای حوائجت میخوای !! خدا مالک شما و همه کارت نیست !!
مگه حق داری هر جور که دوست داری با خودت و بچه ات رفتار کنی !!
مگه حق داری فرعون پروری و ظالم پروری کنی ؟!!
گاهی باید چاقو بگیری دستت ،مثل یه دکتر جراح خودتو درمان کنی ،سخته ،ولی این نشون میده که خودتو دوست داری و واقعا میخوای رشد کنی نه فقط تو حرف زدن با ادا و اصول داشتن .